تحولات منطقه

چهل سال پیش «کشتی پهلو گرفته» را نوشتم و هرچه تلاش کردم به جامعه ادبی بفهمانم این یک رمان است به دلیل مختصات و عناصر داستانی‌اش، اما نشد و آنها ترجیح دادند نامش را روضه ادبی بگذارند و من هم به دلیل مقام و منزلت حضرت زهرا(س)، از آن استقبال کردم.

نتوانستم به جامعه ادبی بفهمانم «کشتی پهلو گرفته» روضه ادبی نیست
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، مراسم «سوگواره بانوی آب و آینه» با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مهدوی راد و با حضور شعرای آیینی یوسفعلی میرشکاک، سیدمهدی شجاعی، عبدالجبار کاکایی، فاطمه راکعی و فریبا یوسفی و با نواخوانی مصطفی راغب و نقالی مرشد میرزاعلی صبح امروز سه شنبه ۱۳ آذرماه در سالن سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد و جمعی از مدیران این وزارتخانه برگزار شد.

در ابتدای این مراسم مرشد میرزاعلی به نقل و ذکر مصیبت حضرت زهرا(س) پرداخت و در ادامه یوسفعلی میرشکاک که برای خواندن قطعه شعری پشت تریبون قرار گرفته بود، در سخنانی کوتاه گفت: به نام حقیقتی که ایرانیان بام تا شام نام او و فرزندان و خاندان او را می‌برند. خوشحالم که سرورم سیدمهدی شجاعی هم اینجاست و با تشکر از تمام عزیزانی که باعث شدند مصدع اوقات کسانی شوم که خود را محب بانوی آب های شیرین می‌دانند.

نتوانستم به جامعه ادبی بفهمانم «کشتی پهلو گرفته» روضه ادبی نیست

ذات عصمت، نفس صبح قیامت زهراست

این استاد پیشکسوت در ادامه یکی از اشعار خود را در وصف حضرت زهرا(س) قرائت کرد؛

«واپسین موقف معراج حقیقت زهراست

سر توحید در آیینه غیرت زهراست

روح آدم، شرف خاتم، دردانه غیب

ذات عصمت، نفس صبح قیامت زهراست

مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد

باده وحدت و خم خانه کثرت زهراست

خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا

رایت رحمت و تمهید شفاعت زهراست

به عبادت نرسد عادت دینداری ما

گر ندانیم که معیار عبادت زهراست

منشأ بود و نبود، آینه‌پرداز وجود

وحدت غیب و شهودِ احدیت زهراست

در نمازی که وضویش بود از خون جگر

قبله‌ی باطن اربابِ طریقت زهراست

نه همین ام ابیهاست به تقدیم وجود

شخص روح‌القدس و شأن ولایت زهراست

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

سّر سرمستیِ هفتاد و دو ملت زهراست

غایت سیر وجود است رسیدن به علی

غایت سیر علی هم چو بدایت زهراست»

نتوانستم به جامعه ادبی بفهمانم «کشتی پهلو گرفته» روضه ادبی نیست

در ادامه این مراسم مصطفی راغب قطعاتی را در سوگ حضرت فاطمه(س) در قالب مداحی اجرا کرد.

در بخش دیگری از این سوگواره سیدمهدی شجاعی روی سن آمد و با ابراز خشنودی از حضور استاد میرشکاک و تشکر از بانیان این مراسم برای دعوت از ایشان تاکید کرد: استاد میرشکاک سرسلسه قلندران شعر و ادبیات معاصر است و حضورشان در این مراسم اتفاق بسیار مهمی است.

شجاعی یادآور شد: در این چند دقیقه ای که در اختیار من قرار گرفته می‌توانستم به فضایل حضرت زهرا(س) بپردازم و ذکر مصیبت کنم. این کاری است که من حدوداً چهل سال پیش به نحو مکتوب با تالیف کتاب «کشتی پهلو گرفته» انجام دادم و هرچه هم تلاش کردم به جامعه ادبی بفهمانم که این یک رمان است به دلیل مختصات و عناصر داستانی‌اش، اما نشد و و آنها ترجیح می دادند نامش را روضه ادبی بگذارند و من هم به دلیل مقامی که برای منزلت حضرت زهرا(س) قائل هستم استقبال کردم. غرض اینکه چهل سال پیش این کار انجام شده و آن سال‌ها که هنوز اعتقادات مردم تا این حد مضمحل نشده بود «کشتی پهلو گرفته» چندین سال به عنوان پرفروش ترین کتاب عرضه می‌شد و مورد استقبال فراوان بود.

صریح و بی پرده با سیدمهدی شجاعی

شجاعی در ادامه تصریح کرد: به نظرم می آید در این مجلس خودمانی این سوال جای طرح دارد و باید آن را ریشه یابی کنیم که چرا در آیین دینداری پس از چهل سال به این نقطه رسیدیم. اگر خلاصه وضعیت امروز را در مقایسه با گذشته بررسی کنیم انصافاً دردناک است. ما در چهل سال گذشته توانستیم اعتقاد و اعتماد مردم را از ۹۸ درصد به ۲۰ یا۳۰ درصد برسانیم. توانستیم متوسط چاپ کتاب را از ۵ هزار نسخه به ۲۰۰ نسخه برسانیم که این هم کار مهمی است!

توانستیم کتاب را از سبد خانواده خارج کنیم و سرانه مطالعه در کشور را به حداقل ممکن و نزدیک به صفر برسانیم. آنقدر که حتی توانستیم نوجوانان و جوانان را به دو بخش دین گریز و دین ستیز تقسیم کنیم و اعتقادات محکم و استوار افراد کهنسال را هم دچار تزلزل و ریزش و فروپاشی کنیم. توانستیم دین و مکتبی به عظمت اسلام را برای بقای چند روزه خودمان هزینه کنیم، برای اینکه بمانیم و کاخ اقامت و استمرار خودمان را بر خشت خشت باور و اعتقادات مردم بنا کنیم و با رفتار و مدیریت و عملکردمان سرمایه های معنوی مردم را به باد فنا بدهیم.

توانستیم اسلام را در پوستین وارنه بر تن کنیم و نسبت به همه مقدسات نفرت و انزجار ایجاد کنیم. توانستیم در ذهن و دل بچه های خودمان (متولدین دهه های ۷۰، ۸۰ و ۹۰) گارد مستحکم و نفوذناپذیری در مقابل خدا، پیغمبر و دین ایجاد کنیم به نحوی که گیرنده هایشان را به هرچه امر معنوی و آسمانی و قدسی است بسته اند و حاضر به شنیدن هیچ حرفی در این باب نیستند؛ بچه هایی که از بدو تولد تا امروز در اختیار تربیت ما بودند. ما توانستم نخبگان و استعدادهای ویژه را در قالب مهاجرت از کشور اخراج کنیم و آخرین هنرمان هم این بوده که اقامت در ایران و منع خروج از کشور را به عنوان جرم و مجازات تلقی کنیم!

این نویسنده با ابراز تاسف اظهار کرد: ما چنان مردم را درگیر فقر و معیشت کردیم که مجالی برای امور فرهنگی پیدا نکنند.

 وی همچنین گفت: فکر می‌کنم حرف‌هایم خیلی به سمت تلخی و سیاه نمایی رفته و ترجیح می‌دهم مابقی عرایضم را سفیدنمایی کنم.

شجاعی گفت: ما توانستم در فرزندانمان احساس استغنای نسبت به کتاب را پدید بیاوریم، تا جایی که از کتاب نخواندن احساس غرور و افتخار کنند. در کشور ما همگان برای انتشار آثار خود آزادند و چیزی به نام ممیزی وجود ندارد و علیرغم اینکه دشمنان تلاش می کنند انسداد را در کشور ما به نمایش بگذارد اما به گواه اهالی قلم نه وزارت ارشاد و نه هیچ تشکیلات دیگری کمترین حساسیتی ندارند!

اتفاقاتی از این دست نشان می‌دهد جهان به سمت قهقهرا می‌رود و اگر ما هرچه زودتر برای نجات بشریت دست نجنبانیم سرنوشتی جز انحطاط و اضمحلال وجود ندارد. امیدوارم خداوند کوتاهی‌ها را از ما ببخشاید و ما را از پیروان راه حقیقت قرار دهد.

قطعه‌ شعری در سوگ زهرا(س)

در ادامه فاطمه راکعی، شاعر آیینی شعری را به ساحت مقدس زهرای اطهر (س) تقدیم و قرائت کرد؛

«ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای

هر سو نشان توست ، ولی بی نشانه ای

ای روح پر فتوح کمال و بلوغ و رشد

چون خون عشق در رگ هستی روانه ای

با یاد روی خوب تو می خندد آفتاب

بر خاک خسته رویش گل را بهانه ای

ای نا تمام قصه شیرین زندگی

تفسیر سرخ زندگی جاودانه ای

تصویر شاعرانه در خود گریستن

راز بلند سوختن عارفانه ای

هیهات ، خاک پای تو و بوسه های ما ؟!

تو آفتاب عشق بلند آستانه ای

در باور زمانه نگنجد خیال تو

آری ، حقیقتی بحقیقت فسانه ای

زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین

تو خواندنی ترین غزل عاشقانه ای»

منافع و ضررهای روحانی بودن!

نتوانستم به جامعه ادبی بفهمانم «کشتی پهلو گرفته» روضه ادبی نیست

حجت الاسلام مهدوی راد آخرین سخنران این سوگواره بود، وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به صحبت‌های سیدمهدی شجاعی با ذکر خاطره‌ای از پدرش با بیان اینکه من تنها روحانی قیبله‌مان هستم، عنوان کرد: روزی پدرم به من گفت روحانی بودن تو برای ما هم نفع داشته و هم ضرر! نفعش این بوده که خیلی چیزها یاد گرفتیم، اما ضررش هم این بود که آن دین زیبا و قشنگ دهاتی را از سر من درآوردی و یک دین پردغدغه پرسوال را گذاشتی در ذهن من.

مهدی راد در ادامه با اشاره خطبه حضرت زهرا(س) گفت: اگر بگوییم از مهمترین میراث زندگانی حضرت زهرا(س) خطبه ایشان است قطعاً سخن به گزافه نگفته ایم. البته اینکه ما از بسیاری شخصیت‌های بزرگ اهل بیت(ع) مانند حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت زینب(س) میراث آنچنانی نداریم نیازمند تحلیل تاریخی است و جای بررسی دارد. درباره حضرت زهرا(س) و تا آستانه رحلت پیامبر هم همین گونه است اما «فدکیه» خطبه‌ای حیرت آور و معجزه آساست؛ در واقع روایتی عظیم است که من نامش را گذاشته‌ام «بازخوانی میراث بعثت». اگر قسمت آخر خطبه خلیفه به وسط کلام ایشان با چکمه نمی دوید و خطبه را نگه نمی داشت شاید حضرت آن چند کلمه را هم نمی گفت.

وی تاکید کرد: اما دو نکته در خطبه حضرت زهرا(س) به شدت مغفول و جای سوال است. یکی آمیختگی خطبه به آیات قران و چرایی وجود این آیات است و دیگری هم گذاشتن جملات و گزاره‌هایی است که نسبت آن را در فضای تاریخی آن دوره مشخص می‌کند. یعنی اگر خطبه را از فضای تاریخی خودش خارج کنیم متوجه نمی‌شویم این خطبه چه می خواهد بگوید و متعلق به چه زمانی است.

حجت الاسلام مهدی در پایان تصریح کرد: تقریباً این خطبه ۱۶ بخش دارد و  در بخش سیزدهم آن به ماجرای فدک پرداخته می‌شود، آن هم بدون اینکه به جریان خاصی اشاره کند و در ادامه بعد به آیات قرآن استناد می‌کند و بعد به مسئله انصار و چرایی سکوت آنها می پردازند و دو جمله ای هم هست که فقط در یکی از نسخه‌های خطبه های حضرت زهرا وجود دارد. در نهایت اینکه تحلیل های تاریخی زیادی روی این خطبه وجود دارد و باید روی آن بررسی های جدی هم صورت بگیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.